احزاب سياسى رژيم صهيونيستى (9)
احزاب سياسى رژيم صهيونيستى (9)
احزاب سياسى رژيم صهيونيستى (9)
نویسنده : احمد خليفه
ترجمه : عبدالكريم جادرى
ترجمه : عبدالكريم جادرى
احزاب عربی
از ميان گروه هاى سياسى مختلف ، تنها سه گروه راكح (يا حداش )، ليست پيشرو براى صلح و حزب دموكراتيك عرب داراى ويژگى هاى حزب سياسى اند.
حزب اول و سوم در كنست كنونى (كنست سيزدهم ) حضور دارند ولى نامزدهاى حزب دوم به دليل به حد نصاب نرسيدن آراء به دست آمده در انتخابات سراسرى سال 1992، نتوانسته به كنست راه يابند.
علاوه بر اين سه حزب ، دو تشكل ديگر هست كه نمى توان آنها را حزب سياسى دانست و در انتخابات كنست نيز شركت نمى كنند اين دو تشكل عبارتند از: جنبش فرزندان ميهن و حركت اسلامى . همچنين چندين اتحاديه ى صنفى وجود دارند كه در پى اين اتحاديه ها گاهى هم اقدام به فعاليتهايى صرفا سياسى مى كنند.
مهم ترين اين اتحاديه ها: كميته ى كشورى رؤ ساى شوراهاى محلى (تاسيس شده در سال 1974)، كميته ى كشورى براى دفاع از اراضى (1975)، اتحاديه ى كشورى دانشجويان عرب (1975) و كميته ى پيگيرى امور شهروندان عرب (1980)، در اينجا تنها درباره ى تشكلات گروه هاى اول و دوم سخن به ميان خواهد آمد.
حزب راكح / حداش
حزب كمونيست اسرائيل (با نام اختصارى ماكى ) در سال 1965 به دو شاخه تقسيم شد. شاخه اى كه يهوديان در آن در اكثريتند، بر همان نام ماكى باقى مانده است .
تاريخ تاءسيس حزب راكح به عنوان حزبى كمونيستى به سال 1919 بر مى گردد. در آن سال گروهى چپ گرا از يهوديان مهاجر، حزب سوسياليستى كارگران را در فلسطين بنيانگذارى كردند. اين حزب بعدها به حزب كمونيست فلسطين تغيير نام يافت و در سال 1924 به اتحاديه ى احزاب كمونيست (كمينترن ) (8) پيوست و به عنوان شاخه ى اين اتحاديه در فلسطين به رسميت شناخته شد. از نيمه ى دهه ى بيست ، شمارى از كارگران و روشنفكران عرب جذب اين حزب شدند.
حزب كمونيست فلسطين با توجه به مرام و مسلك فراملى و غير طبقاتى خود و ديدگاهش نسبت به مساله ى فلسطين به عنوان مساله ى آزادى خواهى و ميهن پرستى و هماهنگ با مواضع آن زمان اتحاد شوروى سابق ، با صهيونيزم و سلطه ى انگلستان بر فلسطين مخالف بود و استقلال خواهى عرب هاى فلسطين و مبارزه ى آنان بر ضد مهاجرت يهوديان به اين سرزمين را تاييد و از قيام هاى مكرر فلسطينيان و انقلاب بزرگ عربى (1936 تا 1939) پشتيبانى كرده و خواستار شركت اعضايش در آن شده بود. اين مواضع حزب به خصوص در جريان انقلاب بزرگ عربى در فلسطين سبب شد تا ميان اعضاى يهودى و اعضاى عرب حزب تنش و اختلاف بوجود آيد. به مرور زمان تنش و اختلافات طرفين تشديد شد به طورى كه در سال 1943 حزب به سه شاخه تقسيم شد: يك شاخه مختص عرب ها كه با نام جامعه ى آزادى خواهى ميهنى به فعاليت خود ادامه داد، شاخه ى ديگر؛ متعلق به يهوديان كه همچنان جدا از جنبش صهيونيزم باقى ماند و شاخه ى سوم كوچكى كه با بعضى احزاب صهيونيستى رابطه برقرار كرد.
همزمان با اعلام تشكيل دولت اسرائيل در سال 1948، كمونيست ها يكبار ديگر صفوف خود را يكپارچه كردند و حزب كمونيست اسرائيل (معروف به ماكى ) را تشكيل دادند. اين حزب ، دولت اسرائيل و نمادها و ارگان هايش را به رسميت شناخت و در عين حال از بازگشت آوارگان فلسطينى و يا جبران زيان هاى وارده به آنان پشتيبانى كرده و نيز، خواهان استقرار يك كشور فلسطينى در بخشى كه طبق مصوبه ى سال 1947 سازمان ملل تعلق به فلسطينيان دارد، شده است . در سال 1955 يك گروه چپ گراه به رهبرى موشى سينه پس از انشعاب از حزب مبام ، به حزب كمونيست اسرائيل پيوست .
حزب كمونيست اسرائيل همچنان بر دشمنى با صهيونيزم و امپرياليزم و تاييد اتحاد شوروى (سابق ) و مواضع آن باقى ماند و به شدت با همه ى سياست هاى داخلى ، خارجى و امنيتى تمامى كابينه ى اسرائيل مخالفت كرد. و در دهه ى پنجاه و نيمه ى نخست دهه ى شصت جسورانه و بى وقفه به مبارزه بر ضد اعمال تبعيض نژادى و تحميل مقررات حكومت نظامى عليه عرب هاى اسرائيل و سركوب و مصادره ى زمين هايشان پرداخت . اين حزب به طور كلى جنبش ناسيوناليستى عربى در منطقه (به رهبرى جمال عبدالناصر) و اهداف كلى و مبارزه ى آن براى نيل به آزادى كامل سياسى و اقتصادى را مورد تاييد قرار داد. با گذشت زمان اين تصور در ذهن ها بوجود آمد كه حزب كمونيست اسرائيل در حالى كه حزبى يهودى - عربى و با مرامى كمونيستى و فراملى است ، يكى از احزاب ملى فلسطين و مدافع ناسيوناليزم عربى مى باشد.
اين ذهنيت و مبارزات عملى حزب كمونيست اسرائيل سبب شد تا اين حزب با مقبوليت وسيع عرب هاى مقيم اسرائيل رو به رو شود، چنان كه بر شمار عرب هايى كه به اين حزب مى پيوستند روز به روز افزوده شد و در انتخابات پياپى كنست تعداد بيش ترى از آنها به سود اين حزب راى دادند. اين امر به دشمنى بيش تر اين حزب با صهيونيزم و تاييد بيش از پيش آرزوها و مبارزات ملى در منطقه انجاميد. با اين پيشينه مضاف بر نارضايتى روزافزون محافل يهودى حزب از نحوه ى برخورد اتحاد شوروى (سابق ) با شهروندان يهودى اش و سياست جانبدارانه ى اين كشور از اعراب در خاورميانه سبب شد اين حزب در سال 1965 به دو شاخه تقسيم شود: يك شاخه با اكثريت يهوديان به رهبرى شموئيل ميكونيس و موشى سينه و شاخه اى ديگر با اكثريت عرب ها به رهبرى مئير فيلنر و توفيق طوبى . شاخه ى اول با نام ماكى و شاخه ى دوم با نام راكح به فعاليتشان ادامه دادند. در انتخابات پارلمانى كه در آن سال برگزار شد، راكح سه كرسى كنست را از آن خود كرد ولى تنها يك نامزد ماكى توانست به كنست راه يابد. نتيجه ى اين انتخابات به خوبى مشخص كرد كه راى دهندگان واقعى به نفع اين حزب چه كسانى هستند. چيزى كه اين نتيجه را بيش تر عيان مى كند اين است كه شاخه ى ماكى به تدريج قدرت خود را از دست داد و رد اوايل دهه ى هفتاد اين شاخه به كلى ناپديد شد.
اندكى پيش از انتخابات سراسرى سال 1977، راكح به اتفاق عده اى از روشنفكران ملى گراى عرب و شمارى از يهوديان چپ ، جبهه ى دموكراتيك براى صلح و برابرى (حزيت ديموكراتيك لشالوم و لشفيون با نام اختصارى حداش ) را به منظور شركت در انتخابات مزبور تشكيل دادند. برنامه ى سياسى حداش براى شركت در آن انتخابات متضمن موارد زير بود:
عقب نشينى فورى از تمامى اراضى اشغال شده در جنگ سال 1967 از جمله شهر بيت المقدس ؛ به رسميت شناختن حق ملت فلسطين در تعيين سرنوشت و تشكيل كشور فلسطين در اراضى اشغالى پس از خروج ارتش اسرائيل از آن و به رسميت شناختن سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف ) به عنوان نماينده ى رسمى ملت فلسطين . از ديگر مواد اين برنامه مى توان به موارد زير اشاره كرد: دفاع از حقوق و منافع كارگران شهرى و روستايى شاغل در بخش هاى توليد و خدمات ؛ لغو سياست تبعيض و سركوب بر ضد عرب هاى مقيم اسرائيل در همه ى زمينه ها؛ برچيدن همه جانبه ى سياست تبعيض نژادى و تضمين حقوق ساكنان محله ها و شهرك هاى فقير نشين ؛ دفاع از آزادى ها و دموكراسى و دفع خطر فاشيسم ، حقوق برابر زن و مرد در كليه ى زمينه ها.
هر چند حداش هنوز هم پابرجاست و راكح تحت لواى آن در انتخابات كنست شركت مى كند اما اغلب كسانى كه راكح را در تشكيل حداش همراهى كردند به مرور زمان از اين جبهه خارج شدند. در اواخر دهه ى هشتاد و اوايل دهه ى نود و درپى فروپاشى اتحاد شوروى و بلوك سوسياليزم و دگرگونى ها و تحولات در منطقه ى عربى ، راكح با آشفتگى فكرى و بحران حاد سازمانى روبرو شد و بر اثر درگيرى هاى درونى كه مدت بيش از دو سال ادامه يافت ، شمارى از سران برجسته از آن خارج شدند و ميئوفيلنر و توفيق طوبى (دو رهبر قديمى حزب ) رهبرى حزب را به عناصرى جوان و تازه نفس واگذار كردند همچنين راكح بيش تر ماهيتى فلسطينى و عربى پيدا كرده تا ماهيت يهودى . قرار دادن بى سابقه ى يك شخصيت عربى به نام توفيق زياد در راءس ليست انتخاباتى حزب در انتخاب سال 1992 مؤ يد اين واقعيت است . به رغم اين بحران و تبعاتش و رقابت احزاب عربى ديگر با هدف جذب آراى عرب ها، نتايج اين انتخابات نشان داد كه راكح هنوز نيز بزرگ ترين و قدرتمندترين حزب در ميان عرب ها به شمار مى رود هر چند در مقايسه با نتايج انتخابات سال 1988، يك چهارم قدرت خود را در كنست از دست داد.
راكح (يا حداش ) در تمامى انتخابات پارلمانى كه در فاصله ى سال هاى 1965 (سال تاءسيس راكح ) و 1992 برگزار شده است ، توانست 3 تا 4 كرسى كنست را به دست آورد به جز در انتخابات سال 1977 كه اندكى پس از تشكيل حداش انجام شد، موفق به كسب 5 كرسى كنست گرديد. در انتخابات ؛ تكيه گاه اصلى راكح عرب ها هستند همچنين عده ى كمى از يهوديان به سود اين حزب راى مى دهند. درصد عرب هايى كه به نفع راكح راى مى دهند از 23 درصد در انتخابات سال 1965 به 29 درصد در انتخابات سال 1969، 37 درصد در انتخابات سال 1973 و 51 درصد در انتخابات سال 1977 افزايش يافت .
چنان كه ملاحظه مى شود در اين مدت درصد راى دهندگان عرب به نفع راكح روند صعودى داشته و حداكثر آن در انتخابات سال 1977 بود. ولى در انتخابات سال هاى 1981، 1984، 1988، 1992 روند نزولى داشته و به ترتيب 38 ، 32 (در سال هاى 84 و 88) و 23 بود. از جمله عواملى كه به كاهش اقبال اعراب به راكح (زير لواى حداش ) در دهه ى اخير منجر شد مى توان به پيدايش ليست پيشرو براى صلح (1984) و حزب دموكراتيك عرب (1988) به عنوان دو رقيب در مناطق عرب نشين مضاف بر فعاليت احزاب صهيونيستى در اين مناطق اشاره كرد.
على رغم گذشت چندين دهه از تشكيل راكح ، برنامه ى سياسى اين حزب (چه به صورت منفرد و چه در قالب حداش ) به لحاظ ماهيت چندان تغيير نكرده و مؤ لفه هاى اصلى اين برنامه همچنان دست نخورده باقى مانده است . در خصوص مسايل داخلى ، راكح خواستار مساوات كامل عرب ها و يهوديان در اسرائيل ، پايان دادن به هر نوع تبعيض نژادى بر ضد اعراب و همكارى شخصيت هاى پيشرو دو طرف به منظور نيل به اهداف مشترك است . در زمينه ى مناقشه ى اعراب و اسرائيل خواهان تحقق صلحى فراگير و عادلانه ميان اسرائيل از يك سو و فلسطينيان و كشورهاى عربى از سوى ديگر، عقب نشينى اسرائيل از تمامى اراضى اشغالى از جمله بخش شرقى و عرب نشين بيت المقدس ، تشكيل دولت مستقل فلسطين و به رسميت شناختن ساف به عنوان يگانه نماينده ى ملت فلسطين مى باشد.
راكح از حيث پايگاه انتخاباتى ، از پشتيبانى گسترده ى عرب ها از اقشار گوناگون اجتماعى به ويژه كارگران ، روشنفكران و جوانان برخوردار است . برابر آمارى كه راكح در سال 1969 اعلام كرد، اعضاى اين حزب را 57 كارگران ، 20 كارمندان ، 8 دارندگان مشاغل آزاد، 8 پيشه وران و 5 خانم هاى خانه دار تشكيل مى دادند. هر چند بعدها آمارى از اين قبيل منتشر نشده است اما مى توان چنين فرض كرد كه تركيب اعضاى حزب تفاوت ماهوى نكرده است .
حزب راكح از زمان تاءسيس تاكنون ، علاوه بر فعاليت هاى سياسى و مبارزاتى ، در زمينه ى فرهنگى فعاليت هاى چشمگيرى داشته و تعدادى روزنامه و نشريه فرهنگى و ادبى دوره اى را، كه مورد اهتمام بيش تر نويسندگان و روزنامه نگاران عرب قرار گرفته ، منتشر كرده و در حفظ هويت ملى و قومى اقليت عرب مقيم اسرائيل سهم زيادى داشته است .
مهم ترين نشريات اين حزب : روزنامه ى الاتحاد و ماهنامه ى “الجديد”.
ساختار سازمانى حزب تشكيل مى شود از: كنگره ، شوراى كشورى ، كميته ى مركزى و دفتر سياسى .
شمار كرسى هاى حزب راكح در دوره هاى مختلف كنست : كنست ششم (1965) 3 كرسى ؛ كنست هفتم (1969) 3 كرسى ؛ كنست هشتم (1973) 4 كرسى ؛ كنست نهم (1977) 5 كرسى ؛ كنست دهم (1981) 4 كرسى ؛ كنست يازدهم (1984) 4 كرسى ؛ كنست دوازدهم (1988) 4 كرسى و كنست سيزدهم (1992) 3 كرسى .
حزب ليست پيشرو براى صلح
پس از تاءسيس حزب ، يك كميته ى مركزى 21 نفره و يك دفتر 7 نفره تشكيل و يك برنامه ى سياسى ارايه شد. مهم ترين نكات مطرح شده ، در آن برنامه عبارت است از: مساوات كامل يهود و اعراب در اسرائيل ، پذيرش متقابل حق تعيين سرنوشت براى دو ملت يهودى اسرائيل و عربى فلسطين ، عقب نشينى اسرائيل از كليه ى اراضى اشغال شده در جريان جنگ 1967 از جمله بخش شرقى بيت المقدس ، به رسميت شناختن متقابل دولت اسرائيل و دولت فلسطين (كه پس از خارج شدن ارتش اسرائيل از مناطق اشغالى ، در اين مناطق ايجاد خواهد شد)، به رسميت شناختن سازمان آزادي بخش فلسطين به عنوان يگانه نماينده ى رسمى ملت فلسطين و مذاكره با اين سازمان به منظور تحقق صلح بين دو ملت ، خروج فورى و بى قيد و شرط نيروهاى اسراييلى از جنوب لبنان .
حزب ليست پيشرو براى صلح ، به منظور شركت در انتخابات سال 1984، يك ليست انتخاباتى 120 نفره عربى - يهودى تهيه كرد كه در آن نفرات اول و دوم به ترتيب محمد معيارى و متتيا هوبيليد بودند. در آن ليست سهم عرب ها 51 و سهم يهود 49 بود. برخى تلاش كردند از مشاركت اين حزب در انتخابات مذكور جلوگيرى كنند و بهانه ى آنها اين بود كه حزب با صهيونيزم دشمن بوده و هدف واقعى اش سلب ماهيت يهودى دولت اسرائيل است همچنين يكى از بنيانگذاران جنبش منحله ى زمين (يعنى محمد معيارى ) در راس اين حزب قرار دارد. كميته ى مركزى انتخابات ، تصميم به ممانعت از شركت حزب در انتخابات گرفت ولى دادگاه عالى تصميم كميته ى مذكور را غير قانونى و باطل اعلام كرد. در آن انتخابات ، حزب توانست دو كرسى كنست را از آن خود كند كه ميعارى و متتياهو آن دو كرسى را اشغال كردند و در انتخابات بعدى (سال 1988) تنها ميعارى توانست وارد كنست شود ولى در آخرين انتخابات ، حزب نتوانست حد نصاب لازم را براى ورود به كنست كسب كند.
ديرى نپاييد كه از يك سو انسجام و هماهنگى بين دو شاخه ى عربى و يهودى حزب و از سوى ديگر هماهنگى در درون هر شاخه به هم خورد و اين حزب با اختلافات سازمانى و سياسى درونى روبرو شد. اين اختلافات در سال 1986 سبب شد 30 نفر از اعضاى عرب سرشناس دفتر سياسى كه اغلب از منطقه ى المثلث بودند، از حزب خارج شوند. همچنين در سال 1988 بيش تر كادر رهبرى يهودى از حزب كناره گيرى كردند و به مرور زمان بقيه ى كادر رهبرى يهودى و بسيارى از بنيانگذاران عرب نيز حزب را ترك كردند. از اوايل دهه ى نود، حزب ليست پيشرو براى صلح به صورت حزبى صرفا عربى به رهبرى گروه شهر الناصره درآمده است . در نميه ى سال 1994 بين محمد ميعارى رهبر حزب و هوادارانش مناقشه ى حادى رخ داد. كادر رهبرى حزب ، ميعارى را به اتخاذ مواضعى تند عليه موافقتنامه اسلو، سياست هاى تشكيلات خود گردان فلسطينى و همكارى حزب با حداش و اعراب با يهوديان و تلاش براى ايجاد تشكل سياسى جديدى با مشاركت عده اى از همفكران او (بنا به ادعاى عزيز شحاده سخنگوى حزب ) متهم كرده بود.
تفكرى كه هم اكنون بر اين حزب حاكم است ، بر هويت فلسطينى تاكيد مى كند و آن را تكيه گاه و عامل مشروعيت بخش حضور حزب در ميان عرب هاى مقيم اسرائيل و عنصر تمييز دهنده ى حزب از راكح و ساير جريان هاى سياسى مى داند. از لحاظ برنامه ى سياسى ، حزب همانند همه ى عرب هاى مقيم اسرائيل بر لزوم احقاق حقوق مدنى و قومى اعراب تاكيد مى كند اين برنامه بر دو پايه ى اصلى مبتنى است : مساوات تام ميان اعراب و يهود در اسرائيل و پذيرش اعراب به عنوان اقليتى نژادى و تشكيل دولت مستقل فلسطين در سرزمين هاى اشغالى شامل بخش شرقى بيت المقدس پس از عقب نشينى اسرائيل از آنها. حزب موافقتنامه اسلو را تاييد مى كند و روابط مستحكمى با تشكيلات خود گردان فلسطينى دارد.
از لحاظ اجتماعى حزب ليست پيشرو براى صلح نماينده ى اقشار بور ژوار كه در دهه ى هفتاد شكل گرفته است ، مى باشد و كادر رهبرى را روشنفكران ، دارندگان مشاغل آزاد و بازرگانان تشكيل مى دهند. تاكيد بر هويت فلسطينى ، تمايل بعضى به ادغام در فعاليت هاى سياسى و اقتصادى در اسرائيل و هوادارى از برخى رهبران محلى عرب ، عوامل تشكيل دهنده ى پايگاه انتخاباتى حزب به شمار مى روند.
حزب از لحاظ سازمان داراى چندين نهاد است ولى اين نهادها پايدار نبوده و فعاليت آنها چندان محسوس نيست .
شمار كرسى هاى حزب در دوره هاى مختلف كنست : كنست يازدهم (1984) 2 كرسى ، كنست دوازدهم (1988) 1 كرسى .
پی نوشت ها :
8- كمينترن (comintern) سازمانى كه مركز تبليغات و واسطه ى ارتباط احزاب كمونيستى جهان بوده و بعد از جنگ جهانى در مسكو تشكيل گرديد - م .
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}